سکوت کردم و ماندم، هوار کردی و رفتی
مرا به جرم تواضع چه خوار کردی و رفتی
کم از زمانه کشیدم، تو هم که نور علی نور
چنانکه بار، کم آید، سوار کردی و رفتی
تو مرغ عشق نبودی مگر برای رقیبم
مرا چو دانه ای ارزن، قمار کردی و رفتی
تمام عمر شکیبا مگر شبی تو بیایی
و آمدی، و شبی زهر مار کردی و رفتی
من و سکوت و شب و شعر و عشق و ساز و ترحم
تو دامن همه را لکه دار کردی و رفتی
امین شاهرخی